منظور از معلول به طور کلی به افرادی اطلاق میگردد که به تشخیص کمیسیون پزشکی سازمان بهزیستی بر اثر ضایعه جسمی، ذهنی، روانی یا توأم، اختلالی مهم و قابلتوجه در سلامت و کارایی عمومی وی ایجاد گردد بهطوریکه موجب کاهش استقلال فرد در زمینههای اجتماعی و اقتصادی شود و تعاملشان با موانع مختلف از نظر مشارکت کامل و مؤثر براساس اصول مساوی با دیگران، ممکن است مشکل آفرین باشد.
افراد جامعه، معلولیت را رد میکنند و معلول را در سطحی پایینتر از انسان عادی قرار میدهند.
معلولیت یعنی انطباق نداشتن با هنجارهای فیزیکی یک جامعه، آیا میتوان به این علت ارزش منفی برای فرد معلول قائل شد؟
در برخی جوامع اصولاً اعتقاد بر این است که افرادی باید زنده بمانند و ادامه حیات دهند که الزاماً مناسبترین باشند در چنین شرایطی زندگی معلولین، یک زندگی فاقد ارزش تلقی میشود همچنین عوامل دیگری نیز در بیارزش شمردن زندگی معلولین دخالت دارند که یکی از آنها خود معلولین هستند، آنها تحت نگرشهای حاکم، اغلب اوقات شرایط زندگی خود را زیر سؤال میبرند.
با توجه به اینکه عدم آگاهی مردم از معلولین، تهدیدی برای زندگی این گروه محسوب میشود. ضرورت دارد که نگرشهای افراد جامعه نسبت به معلولین متحول شود.
پدیده معلولیت، با توجه به علل و انواع آن و نیز معنایی که جامعه از این پدیده ارائه میدهند، نمود مییابد.
مهمترین دغدغه این کودکان و افراد، نگرش جامعه نسبت به آنها است.
تجارب و مشاهدات و منابع اطلاعاتی نشان میدهند که ارتباط اجتماعی با افراد معلول شکل منطقی ندارد بلکه معمولاً در حد افراطی و دلسوزیهای ناخواسته، ترحم ازیک طرف و طرد یا عدم پذیرش اجتماعی و بیتوجهی به حقوق فردی آنان از طرف دیگر قرار میگیرد.
اعلامیه جهانی حقوق بشر 1984 (Universal Declaration of Human Rights) هر فردی حق مشارکت آزادانه و زندگی فرهنگی در جامعه را دارد.
اگر هر انسانی این حق را دارد که به واسطه احترام به کرامت و شأن ذاتی خود در میراث فرهنگی و فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی یا اجتماعات مختلفی که شخص به آن تعلق دارد مشارکت نماید بهطور منطقی مسئولان این اجتماعات موظفاند تا آنجا که توان آنان اجازه میدهد لوازم مورد نیاز چنین مشارکتی را برای تمامی افراد فراهم آورند. با همین نگاه است که ضرورت توجه به حقوق فرهنگی برای گروههای مختلف اجتماعی ازجمله معلولان مطرح میشود.
حق مشارکت آزادانه تمامی افراد در زندگی فرهنگی در اسناد بینالمللی از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد تأکید قرار گرفته است با توجه به ناتوانیهای جسمی و یا روحی معلولان تحقق حقوق آنان از جمله حقوق فرهنگی با مشکلات و چالشهایی همراه بود و برای رفع این موانع نیاز به راهکارهای قانونی و اجرایی ویژه احساس میشد.
که خوشبختانه به عنوان یک گام مثبت قانون جامع حمایت از معلولان در سال ۱۳۸۳ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و در سال ۱۳۸۸ ایران بر کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت ملحق شد.
همچنین حق آموزش نقش کلیدی و اساسی دارد در واقع نقص بسیاری از حقوق معلولان درگرو امر آموزش میباشد اگر آموزش معلولان به نحو احسن و بهطور کامل انجام شود، بستر مناسبی برای تحقق حق اشتغال و دیگر حقوق فرهنگی مانند مشارکت در زندگی فرهنگی و دسترسی به اطلاعات فراهم خواهد شد. موضوع دیگر اتخاذ تصمیمات لازم برای مناسب سازی محیطهای فیزیکی و مجازی برای معلولان میباشد.
اهمیت مناسبسازی برای بهرهمندی معلولان از حقوق خود، مخصوصاً حقوق فرهنگی، کمتر از خود حقوق نمیباشد. مقررات نسبتاً جامعی در خصوص مناسبسازی محیط فیزیکی، عمومی و فرهنگی از جمله آمادهسازی مکانها، ساختمانها و وسایل نقلیه وجود دارد و تلاشها باید در خصوص اجرای این مقررات متمرکز شود.
تسهیل استفاده از زبان اشاره، بریل و ترغیب رسانههای همگانی از جمله ارائه کنندگان اطلاعات از طریق اینترنت به این که خدماتشان برای افراد دارای معلولیت، خصوصاً برای نابینایان و یا ناشنوایان قابل دسترسی باشد.
در خاتمه باید اذعان داشت که باور عمومی مردم کشور نسبت به معلولان بیشتر نشاءت گرفته از دیدگاه ترحم به معلولان است که سالهاست در سراسر جهان حاکم است و تلاش کمتری در جهت توانمند سازی ایشان انجام میگیرد. دولت باید فعالیت همه جانبهایی را برای ترویج رویکرد توانمند سازی به عنوان یک اقدام زمینهساز در خصوص تحقق حقوق فرهنگی معلولان به کار ببندد و این نکته که معلولان هم مانند سایر شهروندان در فضای بدون تبعیض باید از حقوق خود بهرهمند شوند جای خود را در فرهنگ و ادبیات و نظام آموزشی و فرهنگی کشور باز کند.