تداوم مشکلات قربانیان مین
عثمان مزین
با توجه به گذشت بیش از ۳ دهه از پایان جنگ ۸ ساله با حکومت وقت عراق و حاکم شدن شرایط صلح و فقدان جنگ در کشور، انتظار می رود که دیگر خبری از سلاح ها و مهمات جنگی در داخل کشور نباشد و خاک این کشور عاری از هرگونه تجهیزات و وسایل جنگی و مین های دوران جنگ باشد، اما وجود تعداد کثیر مین های باقی مانده از آن دوران و انفجار گاه و بیگاه آن که موجب کشته شدن و نقص عضو تعدادی از شهروندان شده و می شود.
به وضوح موید آن است که هنوز هم شرایط مورد انتظار برای فقدان جنگ فراهم نشده و شهروندان نمی توانند نسبت به امن بودن و فقدان سلاح ها و مهمات جنگی پیرامون خود اطمینان حاصل کنند.
به دلیل خطر وجود مین ، بسیاری از زمین های حاصلخیز کشاورزی در مناطق غرب کشور بدون استفاده رها شده اند و در اثر آن ضرر و زیان فراوان اقتصادی به بار آمده و شهروندان با نگرانی در بسیاری از این مناطق گام برمی دارند، زیرا وفق آمار منتشره بیم وجود حدود ۱۶ میلیون مین در داخل کشور، امنیت ذهنی سکنه و رهگذران این مناطق را به طور جدی به مخاطره انداخته است.
تلاش های صورت گرفته از سوی سازمان های فعال در زمینه مین روبی ستودنی است، اما باتوجه به اینکه کشورمان تاکنون کنوانسیون اتاوا را مورد پذیرش قرار نداده است در امر پاکسازی و مین روبی قادر به استفاده از امکانات و تجهیرات بروز بین المللی نبوده فلذا باید به تنهایی و با حداقل امکانات به جنگ این تعداد مین موجود برود. این در حالی است که گفته می شود نیروها و تجهیرات و امکانات موجود فعلی توان پاکسازی کامل مناطق آلوده و جمع آوری و انهدام کامل این تعداد مین را ندارند.
صرف نظر از وجود نواقص در امر پاکسازی، متاسفانه در مورد اطلاع رسانی و آگاهی بخشی نسبت به خطرات مین و نحوه مواجهه با آن و جلوگیری از ایجاد صدمه روی جسم شهروندان هم اقدامات چندانی صورت نگرفته و صرف تهیه و توزیع چندین پوستر یا کتابچه با چندین تصویر در مناطق آلوده به مین نمی تواند موجب آگاهی کامل سکنه این مناطق خصوصا کودکان از خطرات مین شود. مادامی که آموزش به طور کامل و به صورت عملی ارایه نشده کماکان شاهد برخورد اطفال با این وسایل خطرناک که به طور گسترده در اطراف شان دیده می شود، خواهیم بود، زیرا اطفال فاقد قوه تمییز بوده و از روی کنجکاوی و حتی به قصد بازی به مین ها نزدیک می شوند و اصولا نمی توان مانع ورود کودکان به مناطق آلوده به مین شد، خصوصا که مین های موجود در مناطق کوهستانی کردستان بر اثر فرسایش خاک جابه جا شده و به مناطق مختلف منتقل شده و غالبا نقشه آنها هم در دسترس قرار نگرفته است.
به نظر می رسد معضل بسیار بزرگ و آمار گسترده قربانیان مین با ارایه اطلاعات و آموزش به ساکنان این مناطق و استفاده از ظرفیت های کنوانسیون اتاوا قابل علاج است که قطعا در صورت توجه به این موارد، تعداد قربانیان مین به طور محسوس کاهش می یابد، اما درد و مصیبت قربانیان مین بعد از انفجار مین شروع می شود و باید با مشکلات عدیده ای که چندین مورد آن ذیلا بیان می شود، مبارزه کنند.
۱) پرداخت کلیه هزینه های بیمارستانی و تهیه پروتزها و درمان به عهده خود قربانی خواهد بود؛ زیرا هیچ یک از متون قانونی ارایه امکانات دارویی به طور رایگان را به قربانیان مین پیش بینی نکرده است . در حالی که در مورد مصدومان تصادف چنین نیست و کلیه امور درمانی آنان به طور رایگان صورت می گیرد ، چون این افراد بر اثر انفجار سلاحی که برای دفاع از مراکز و تجهیرات نظامی مورد استفاده قرار داده دچار صدمه و نقص عضو شده و این امر حادثه ای خطرناک تر از تصادفات رانندگی تلقی می شود، عقلا انتظار می رود ترتیبی اتخاذ شود که درمان و معالجه مصدومان مین به طور رایگان صورت گیرد.
۲) متاسفانه در کشور ما هیچ ارگان یا نهادی برای حمایت از قربانیان مین خصوصا قربانیان غیرنظامی وجود ندارد و صرفا قربانیان مین می توانند پس از گردآوری مدارک و مستندات برای احقاق خود و شناسایی به عنوان جانباز و برخورداری از مستمری ماهانه آن به کمیسیون های موسوم به کمیسیون ماده ۲ در فرمانداری های شهر محل انفجار مین مراجعه کرده که ایرادات عدیده ای بر نحوه رسیدگی های آن وارد است و تعیین تکلیف پرونده ها پس از گذشت چندین سال صورت می گیرد و غالبا هم فرد قربانی را جانباز تلقی نمی کنند. قربانیان مین اصراری بر شناسایی به عنوان وزین «جانباز» ندارند بلکه انتظار قابل تحقق آنها برخورداری از مستمری ماهانه به منظور تامین معیشت آبرومند است و صرف نقص عضو یا فوت بر اثر انفجار مین و به دلیل ناامن بودن محیط زندگی تکلیف دولت در حمایت از قربانی و خانواده و افراد تحت تکفل وی را ضروری می سازد.
۳) از لحظه وقوع حادثه تا زمان تعیین تکلیف که بعضا ده ها سال هم طول کشیده، وضعیت معیشت و امرار معاش و تامین مخارج زندگی قربانی مین مبهم و نامشخص است که چون بسیاری از قربانیان هم سرپرست خانوار بوده موجبات فشار اقتصادی بر قربانی و افراد تحت تکفل وی خواهد بود.
۴) اثرات روحی و روانی حادثه ای خطرناک که موجب نقص عضو و قطع دست و پا و کوری چشم و تخریب صورت و دیگر اعضای بدن شده بسیار وسیع و دهشتناک است که چون فرد بدون پیش بینی و آمادگی دچار این شرایط ناگوار شده، خود را با این شرایط جدید تطبیق نکرده، موجبات ناامیدی در ادامه زندگی و ناراحتی های عدیده اعصاب و روان خواهد شد که تنها بودن و خانه نشین شدن مصدوم هم این امر را تشدید می کند. لذا انتظار می رود که دستگاه های متولی خصوصا بهزیستی و مراکز روان درمانی با ارایه مشاوره های لازم زمینه های بازگشت فرد به جامعه و زندگی و جلوگیری از تشدید بحران را فراهم سازند.
بی شک رها شدن قربانی مین در چنبره مشکلات عدیده اقتصادی، جسمی، روانی، اجتماعی و… زیبنده جامعه ما نیست.